Saturday, July 12, 2008

چهار قطعه از ساموئل بكت


زماني‌كه نمایش " چهار قطعه از ساموئل بکت " ( کار علی اکبر علیزاد ) را در تالار مولوي ديدم، شرايط روحی مناسبی که لازمه‌ی درک صحیح و فاکتور بسیار مهمی برای ارتباط درست با یک اثر هنری است را نداشتم. نمیدانم عصبیت من بود که فضای تاریکِ متشنج کننده و ناهنجاری صدای قدم هاي كشدار ( كه من در اصل متن نمايشنامه تاكيدي روي اين همه كندي حركت بازيگر نديدم ) را در قطعه ی" صدای پا " غیر قابل تحمل می کرد و یا اجرایی کلیشه ای ،کند و نيز فاقد خلاقیت های تکنیکی که بيشتر یک نمایشنامه خوانی را تداعي مي‌كرد ، در واقع جذابیت کمی داشت؟


و آیا پرسوناژهایی با آرایش و سبک بازی سنتی ژاپنی و اجرایی کند و بیروح - در قطعه " رفت و آمد " و كلا تغييري كه كارگردان نمايش با مكث هاي زياد و كند نمودن حركات در زمان متن اصلي آثار داده بود ( تا آن‌جا كه " صداي پا " به جاي 20 دقيقه در 30 دقيقه و " رفت و آمد " كه در متن اصلي 3 دقيقه زمان براي‌اش در نظر گرفته شده در 12 دقيقه و اجراي" فاجعه " به جاي 4 دقيقه ، 14 دقيقه طول كشيد ) باعث ضعف اثر در ارتباط با مخاطب كم طاقت مينيمال زده ي امروزي نشده بود ؟

اما با اين همه نمی توانم از پایانِ کم نظیر و غافلگیر کننده آن چیزی نگویم که حتی مرا با آن همه بد حالی سرحال آورد
وقتی بازيگر- مجسمه‌ی نمایش آخر( فاجعه) مدام توسط دو فرد دیگر، که گویی در حال آماده سازی این مجسمه برای یک نمایش گروهی بودند ، تغییر وضعیت داده می شد ، در یک وضعیت خیره به تماشاچیان و زیر فوکوس نور ، ثابت باقی ماند و همینطور باقی ماند و آنقدر ماند که کم کم تماشاچیان با بهت وتعجب ، کمی به اطراف و همدیگر نگاه کردند و بالاخره شاید از روی باز شدن درهای سالن یا پایان وقت نمایش پی بردند که نمایش تمام شده و بر خلاف عادت همیشگی ، کف زدن و تشویقی در کار نیست و همینطورکه مجسمه - بازيگر ( با بازی ِ عالی خسرومحمودي ) همان وسط به آن ها خیره مانده باید راهشان را بکشند و از کنارش رد شوند و از سالن بیرون روند..... کلیشه شکنی بکر و جالبی بود.

5 comments:

berangemeh said...

بد جنس کی رفتی که به من نگفتی

Mr.Robber said...

سلام بر چيستا ي گل دوست عزيز و بسيار گرامي .
ممنون از لطف بي كرانتان .
براي شما كه اهل خواندن و نوشتن هستي پيام دادن سخته
فقط ميگم من هم توي يكي از اون اطاق هاي آخرت دراز كشيدم
لذت بردن از اونچه كه داريد را فراموش نكنيد بخصوص تندرستي كه بزرگترين ثروت‌هاست
به همه با صداي بلند سلام كنيد

Anonymous said...

سلام بر چيستا ي گل دوست عزيز و بسيار گرامي .
ممنون از لطف بي كرانتان .
براي شما كه اهل خواندن و نوشتن هستي پيام دادن سخته
فقط ميگم من هم توي يكي از اون اطاق هاي آخرت دراز كشيدم
لذت بردن از اونچه كه داريد را فراموش نكنيد بخصوص تندرستي كه بزرگترين ثروت‌هاست
به همه با صداي بلند سلام كنيد
پيام قبلي را نبين

Anonymous said...

چیستا خانم شماچه رشته ای خوندید؟

chista said...

آقا مهرداد عزيز.... ممنون كه به اينجا سر زدي و خوشحالم كردي


پاكوي عزيز ... من ميكروبيولو‍ژي
خوندم... چطور مگه