Saturday, June 27, 2009

فانوس خون

...
...
...
یه شب مهتاب
ماه میاد تو خواب
منو می‏بره
از توی زندون
مث شب‏پره
با خودش بیرون
می‏بره اون‏جا
که شب سیا
تا دم سحر
شهیدای شهر
با فانوس خون
جار می‏کشن
تو خیابونا
سرِ میدونا
عمو یادگار-"
مرد کینه‏دار
مستی یا هشیار
خوابی یا بیدار
***
مست‏ایم و هشیار
شهیدایِ شهر
خواب‏ایم و بیدار
شهیدایِ شهر
آخرش یه شب
ماه میاد بیرون
از سرِاون کوه
بالای دره
رویِ این میدون
رد می‏شه خندون
*
یه شب ماه میاد
یه شب ماه میاد

No comments: