چندگاهي ميپنداشت كه ميداند، يعني حداقل آنقدري ميداند كه بتواند نظري دهد، تحليلي كند يا گاه حرف نسبتا جديدي داشته باشد.در ميانهي همينگاه ، ناگاه روزني به دنيايي گشود و از مجرايي، نقبي به عمقاش زد و در چرخي گستاخانه ، عمارتي خيرهكننده از دانشي را يافت كه سالها بي لرزش و ترديدي با آجرهاي پراكندهاش كه از گوشه كنار جمع آمده بود بازي ميكرد. كلماتي كه در پس هريك از آنها دانشي در حد جنون و تلاشي در آستانهي مرگ نهفته بود و او تنها لعابي و تهرنگي از آنها را درك كرده بود اما با همين مفاهيم زندگي ميكرد و به همان دانستهها دلخوش بود و با همان واژگان بازي ميكرد .
دريافت كه بسياري از دغدغههاي امروزش ، حاصل يك عمر زندگي و تفكر انديشمنداني بوده كه در يك زنجيره بهم پيوسته سالها ازپسِ هم فلسفههاي هستي و پديدههاي جامعهيِ خود را تحليل كردند و بسياري از راهها و انديشههاي ناب ذهناش ، انديشه هايي است كه سالها پيش بزرگاني را به معناي واقعي درگير خود كرده و آزمون خود را پس داده و گاه به سرانجام رسيده و نرسيده، تحليل شده و نظريه ها و فرانظريه هايي فراتر از آنان راه خود را رفته و ميروند و او همچون موش كور در سوراخاش فرو خفته بود و از همان اندك روزنِ رو به نورش دنيا را مينگريست. گرچه هر فرهنگ و جامعهاي پديدهاي يگانه و منحصر به فرد است و براحتي نميتوان تجربهها و دانستههاي فرهنگ ديگري را به جامعه ديگري تعميم داد اما اينكه اينقدرآسان و سبكسر از چالشها و تئوريها ميگفت در حاليكه بهرهاش از اين دريا ، تنها چند جرعه و از اين انبوه دانش تنها چندين كتاب بود، " شرمساري جبران ناپذيري "ست .
حال تنها سه راه پيش رو دارد:
سكوت كند و بيشتر بخواند وبداند.
يا توجيه كند كه دانش نسبي است و هرگز نميتوان به نهايت يا رضايت از دانستگي رسيد ، پس در هر مقطع و با هر بهرهاي از دانش ميتوان تفكر ورزيد و تحليل كرد و به اندازهي خود نظري داد.
و يا صبر كند، آنقدرررررررر تا باز زمان با استادي هميشگياش ، معجزه را محقق كند – باز معجزهي فراموشي –باز نسيان انسان و باز.............. اين نيز بگذرد.
8 comments:
سلام
دانستگی همه شرم نادانستگی است و نوشتن شرم ازآن چه ننوشته ایم و می شد نوشت.پیوستگی اما رازی است..با این همه پیش از هر چیز خوشحالم بعد مدتها که می آمدو مطلبی نمی دیدم دیدم که این بار نوشته اید.این که راه های پیش رو همان سه راهی است که بر شمردین یا خود هر کدام از آن سه راه راه راسه راهی های و چهار راه های دیگری گشوده می شود کسی نمی داند و این شرم نادانستگی ست که مجبورمان می کند همیشه یک راه انتخاب نماییم و آن هم سوژه ی خود آگاه بودن . سوژه به معنای فاعلیتی روشن گرانه و روشنگری همانطور که بنیان گزارش گفت خروج آدمی است از نا بالغی به تقصیر خویشتن
چیستای عزیز، اگر تنها و تنها بدنبال بررسی آثار بزرگان هم باشیم، کسانی چون اورول، دیکنز،دریدا، ژید و ... بازهم چیزی از دست نرفته... گو اینکه تلاش برای تبدیل اطلاعات به خرد، زیبا ترین اتفاق این جهان بشمار میرود و اینکه انتخاب هرکدام از این سه راهی که برشمردی باز درخود لذت و یا بهتر بگویم رفتن را بهمراه دارد... باید رفت ، به هرآن کجا که باشد
چیستای عزیز سلام
" زندگي ، تلاش ها و روياهاي انسان سراسر طنز است!
چرا كه انسان نا آگاهانه
همواره به جست و جوي چيزي است
كه پيشاپيش در وجودش نهفته است!
اما اين نكته را درست زماني مي فهمد
كه به حقيقت مي رسد!
نه پيش از آن!"
ین رو یک دوستی برای مرسده گذاشته بود
این باور منهزندگی تکراریه و تو زمانی به خرد درونت دست پیدا می کنی که دنبالش میری
و هر کس به اندازه ی پذیریش از این خرد بهره مند میشه .
خوشحالم که دوباره برگشتی.
اما نه با این مود .
خوش و خرم باشی .
به امید دیدنت.
سلام
انچه که فرد می گوید به یافته هایش از درون خویش باز می گردد و اگر انرا ثبت می کند به معنی ارائه فلسفه ای از زندگی و یا بیان دانایی نیست
معرفی درونی است که عمری انرا نقب زده.
چوپانی در نی میدمد ارزیابی نوای نی او با هر مکتب موسیقی کاری است نا درست.
نیز ارزیابی نوشته های افراد بر طبق اصول و مکاتب چندان صحیح به نظر نمی رسد.
هنر عبارت است از بیان احساس فردی و لحظه ای یک انسان بدون توجه بدرستی و یا نادرستی ان.
مثل اینکه بالاخره بعد از قول چندین ساله که قرار بود چیزی در مورد تفکراتت و مطالعاتت بنویسی و ننوشتی هنگامه ارایی کردی برای نوشتار و زیبا و پرچالش هم نوشتی ...
خسته هم نباشید ...
چند خط رو خوندم
شاید پنج خط
می داند درسته نه میداند
خط سوم بعد از داشته باشد/نقطه باید می دیدم نه کاما
خط هفتم می به فعل نمی چسبد
عزیز دل/فکر نمی کنید که ننویسید بهتره؟
پله اول رو اشتباه برداشتید
حالا موضوع فلسفی پیشکش
حد اقل دستور زبان بخوانید
دوست ناشناس
مواردي را كه اشاره كرده بوديد اصلاح كردم. ممنون از تذكرتان. ولي اين نكته را هم بگويم كه اينجا شايد جايي است براي تمرين انديشيدن و نوشتن و نه چيزي بيشتر از آن و چه خوب كه بخواهيم با راهنمايي و اشاره به اشتباهات يكديگر را قويتر كنيم نه اينكه از نوشتن منصرف.
سعي ميكنم به موارد دستور زباني هم بيشتر دقت كنم و خوشحال ميشوم كه باز هم نظراتتان را داشته باشم
Post a Comment