Saturday, November 03, 2007

دخیل


ذهن ام را شخم میزنم
از بر یافتن بزرگترین خواهش
که خود بدانم ، تنها
و یا وامیداردم شاید ، سیل امواجِ پر ملالِ مویه ها

نگاهی به بالا ، اوج زیبایی بازی نور و آینه
و دوجفت چشم خیره ، سیاه و سفید
کبوتران قرینه خاموش ، در ايوانِ‌طلا، نگهبان بی درد دردها

نگاهی به زیر
امتداد قلاده باریک شوربختی کودکان تا پنجره فولاد
رنگین کمان تلخ درد و نیاز

می چرخد تصاویر ذهنم و می گریزاندم
نوای موسیقی عربی ، در آرامگاه پیرِطوس . آری طنز ناگزیرِ روزگار
و چشم انداز نگاه اش به خورشید ، همان نقطه ، هزار چرخش پیش تر

خالی خشک دیوار عطار ، بی عطری و نقشی
و رصد هزار پاره آسمان از نگاه خفته خیام

صدای ضجه ها می آوردم باز و یادم به جستجو
شرمنده گریه ها و ناله های بی تاب
چیزی نمی یابم

کرنشی می طلبم بی سویه ، عظمت ناتوانی انسان
اگر این هماوایی و این تمرکز خواسته هاست ،
راز اجابت هر خواهش
باشد
باشد
آری می خواهم
میخواهم که هیچ ناله ای نباشد دیگر از نالانی
در این دردانه دردسرایِ دیاردیرین ام

10 comments:

Ba in hame said...

با قلبي كه چون قلب گنجشكي خرد، نبض مي‌زند و هر آن گويي مي‌خواهد قفس تنگ سينه‌اش و دست‌ات را به تندكوبش ضربان‌اش ، راهي به رهايي بيابد، مي‌شنوم ضربات آرام اما تند انگشتاني را كه كلاويه مي‌سرد و از پير توس مي گويد و از جفاي روزگار. و من اگر فراموشم شد كه در اين سياه زمانه، نفسم باقي است هنوز، با نشان دادن لب‌خندِ كودكي، به يادم‌آر و از سخت‌جاني‌ام بگو

Anonymous said...

سلام
مثل اينكه صحبت توس و مشهد و نيشابور است. شعر از كيست؟ تصويرش جالب و برايم آشناست.

Anonymous said...

ادامه بده عزیزم.عالی بود . اگه من نبودم به یاد من این وبلاگ رو نگه دار . بسیار خوشحالم که اینجا هست .
گلی

chista said...

گلي جانم اينجا هم ميخواي يه جورايي آزارم بدي و ناراحتم كني ؟؟؟؟تو هميشه كنارمي

chista said...

سلام راهنماي عزيز
شعر كه نبود فقط بيان احساسم بود دو هفته پيش - حرم امام رضا.

عكس هاي آشنا راهم از آرامگاه فردوسي انداختم.

Anonymous said...

عزيزم همواره در پس تمام نوشته هايت حضور گلي در كنارت حس ميشه.
خيلي زيبا بود هم متن و هم عكس قشنگي كه گذاشتي
توكاتا

Anonymous said...

نگاه خیره ای که روزگاری مختص مجسمه پیر توس بود را امروز میتوان در هرکجا دید. نمیدانم مجسمه زیاد شده و یا مردم همه شاهنامه نویس شده اند

Anonymous said...

سلام امیر عزیز
منظورتو نفهمیدم. کاش بیشتر توضیح میدادی

چیستا

Anonymous said...

این دفعه تو مترو به چهره ها نگاه کن ببین با من موافقی یا نه؟

Anonymous said...

خاطرات مشتركمان را چه خوب مي نويسي ديگر نيازي به دفترچه خاطرات ندارم اقاقياي خوشگلم

مه