
مثل هميشه بهتره هر چيز رو فقط درون دايرهي دور خودش مقايسه كنيم. اينجوري اعصاب آدم راحت تره و بهتر ميتونه با خودش كنار بياد. مثلا نبايد فكر كنم كه چقدر كارم زيادو مزخرفه و تمام ساعت هاي روزم را بايد كامل وقف كاري كنم كه با روحيه ام سازگار نيست و فقط چند ساعت باقيمانده را هم صرف كسب انرژي براي كار فردا كنم . چرا كه اگر به قول گلي به همين دايره دورِ خودم نگاه كنم خيلي از تحصيلكرده ها ، بيكار و ناراضي آرزوي داشتن چنين كاري را دارند.
اين نوع انديشيدن را به جبر زمانه ياد گرفتيم و اكثر مواقع نقش بهترين مخدرها و آرام بخشها را بازي مي كند.مثلا وضع زندگيات را با بقيه مقايسه كن ، و يا سطح آگاهيت را ، وضع كشورت را با خيلي بدترها ، آزادي اجتماع را با زماني كه بسيار محدودتر و بستهتر بود ، و ...... و اين نخوت، به مرور مثل سم مخدر انسان را در مقابل همه چيز دچار انفعال مي كند .
وشايد اين سم شيرين در وادي هنر و ادبيات هم نفوذ يافته است . كتاب" نيمه غايب " نوشته " حسين سناپور "جايزه مهرگان ادب را به عنوان بهترين رمان دريافت كرده است.
اين نوع انديشيدن را به جبر زمانه ياد گرفتيم و اكثر مواقع نقش بهترين مخدرها و آرام بخشها را بازي مي كند.مثلا وضع زندگيات را با بقيه مقايسه كن ، و يا سطح آگاهيت را ، وضع كشورت را با خيلي بدترها ، آزادي اجتماع را با زماني كه بسيار محدودتر و بستهتر بود ، و ...... و اين نخوت، به مرور مثل سم مخدر انسان را در مقابل همه چيز دچار انفعال مي كند .
وشايد اين سم شيرين در وادي هنر و ادبيات هم نفوذ يافته است . كتاب" نيمه غايب " نوشته " حسين سناپور "جايزه مهرگان ادب را به عنوان بهترين رمان دريافت كرده است.
در فصل اول كتاب ماجراي عشقي ساده و ناكام بين دختر و پسري دانشجو از زبان پسر به شكل جريان سيال ذهن از ابتدا تا پايان گفته مي شود - ارتباط دروني ِ قوي و پرستشوار دختربا مادري كه در كودكي تركش گفته و به آمريكا رفته است منجربه جدايي او ازدوستش ( فرهاد ) و نهايتا رفتن دختر به آمريكا ميشود - در ادامه، در سه فصلِ بعدي از زبان دختر ، دوست و همخانه دختر ،و پدر خوانده دختر به ذكر مسايل حاشيه اي اين اتفاق و تا حدي نيز به جزييات رابطه دختر با مادرش مي پردازد ، . شايد بتوان هريك از اين4 فصل را داستاني جداگانه تصور كرد و اينكه قصد نويسنده نقل 4 داستان موازي بوده كه با هم در ارتباط هستند ، اما كمرنگ بودن خط داستاني مستقل هريك و حول يك محور بودن همگي آنها بيشتر ما را به سوي باور به روايت هاي مختلف از يك موضوع واحد مي كشاند -
."حسين سناپور" ، راوي هاي مختلف را براي نقل داستاناش انتخاب كرده و گرچه تلاش زيادي براي ايجاد تفاوت در زبان و ذهنيات شخصيتهاي مختلف رماناش كرده است و نيز با اينكه كوشش فراواني در ترسيم; از هم گسيختگي روابط انساني، فرديتشان ، از هم پاشيدگي بنيانهاي خانوادگي معاصر ، تفاوتهاي فرهنگي سطوح مختلف جامعه ونيز نشان دادن فضاي دهه 60 نموده است اما در حين خواندناش نميتوانستم از خردهگيري و نارضايتي ذهنام جلوگيري كنم. و يا ناخودآگاه با قدرت و تسلط بي نقص بر زبان و روانشناسي پرسوناژها در ادبياتِ فاكنر مقايسه نكنم، آنگاه كه استادانه روايتي را از زبان راويهاي گوناگون به تصوير ميكشد و انسان از اينهمه در مي ماند ،
فكر ميكنم شخصيتها و ياهسته اصلي داستاني كه اينچنين روايت مي شود ، بايد قدرت و غنايي آنچنان داشته باشد كه مانند چسبي اين كلاژها ي راويان مختلف با زاويه ديدهاي متفاوت را انسجام بخشد و كشش لازم و كنجكاوي مناسب را براي جستجوي زواياي مختلف موضوع در مخاطب ايجاد كند . در" ابشالوم ابشالوم" و يا "خشم و هياهو" شخصيتها و رويدادهايي چند بعدي و غريب به گونه اي پردازش و روايت ميشود كه نه تنها انگيزه مخاطب براي دستيابي به واقعيت ماجرا و شناخت شخصيت ها به مرور افزايش مي يابد بلكه در نهايت با روايت هاي غير يكسان - بنا به نگاه و زبانِ هر راوي - حقيقت موضوع همچنان بسته و ناگفته مي ماند . امادر كتاب" نيمه غايب "آيا هسته اصلي داستان آنقدر پيچيده بود و تا آن حد انگيزه و كنجكاوي ايجاد كرد كه اين روايت هاي مختلف بخواهد پازلي را حل كند يا تنها مانند پاورقي هاي كشدار يك داستان و توضيحات غير ضروري عمل كرده و جزييات ناگفته و ناضروري را آشكار ميسازد ؟ .
ولي اينجا باز همان سم شيرين به دادمان ميرسد و كتاب را با ديگر رما ن هاي چاپ شده در همان دايره ي فرضي مقايسه ميكنيم. آنگاه شايد عنوان بهترين رمان خيلي هم عجيب نباشد
ولي اينجا باز همان سم شيرين به دادمان ميرسد و كتاب را با ديگر رما ن هاي چاپ شده در همان دايره ي فرضي مقايسه ميكنيم. آنگاه شايد عنوان بهترين رمان خيلي هم عجيب نباشد
نكته ديگر اينكه فكر مي كنم ويژگي هاي بارز و مشترك اكثر كتابهاي برگزيده چند سال اخير و به معني ديگر رويكرد داوران در اهداي جوايز در دو دسته كلي خلاصه مي شود :
توجه به بعد فرماليستي و اولويت دادن به سبك هايي با ساختار هاي نوين و پيچيده و يا حتي تجربه هايي از كپي برداري سبك هاي جديد در ادبيات جهان ( كه حتي در ادبيات دنيا در مرز كهنگي است ) . تا آنجا كه گاه اين تمايل به آشنايي زدايي ساختارها و سبك ها ، به غامض گويي و زبانهاي غير قابل فهم ميانجامد .
گرايش به مضامين فمينيستي . در اكثر كتابهاي برگزيده اخيرچهره اي متفاوت از زن نسبت به هنجارهاي عاميانه مي بينيم مثل : چراغ ها را من خاموش مي كنم و عادت مي كنيم ( زويا پيرزاد ) خط تيره آيلين ( ماه منير كهباسي ) بازي آخر بانو- بازي عروس و داماد ( بلقيس سليماني )شبهاي چهارشنبه ( آذردخت بهرامي ) نيمه غايب ( حسين
توجه به بعد فرماليستي و اولويت دادن به سبك هايي با ساختار هاي نوين و پيچيده و يا حتي تجربه هايي از كپي برداري سبك هاي جديد در ادبيات جهان ( كه حتي در ادبيات دنيا در مرز كهنگي است ) . تا آنجا كه گاه اين تمايل به آشنايي زدايي ساختارها و سبك ها ، به غامض گويي و زبانهاي غير قابل فهم ميانجامد .
گرايش به مضامين فمينيستي . در اكثر كتابهاي برگزيده اخيرچهره اي متفاوت از زن نسبت به هنجارهاي عاميانه مي بينيم مثل : چراغ ها را من خاموش مي كنم و عادت مي كنيم ( زويا پيرزاد ) خط تيره آيلين ( ماه منير كهباسي ) بازي آخر بانو- بازي عروس و داماد ( بلقيس سليماني )شبهاي چهارشنبه ( آذردخت بهرامي ) نيمه غايب ( حسين
سناپور ) و ديگران(محبوبه مير قديري). كه هريك به گونه اي يكي از اين اهداف يا هردو را دنبال مي كنند
- سعي در افشاگري فرهنگ مرد سالارانه ، با وجود تغيير شكل ظاهري و نفوذ موذيانه اش در چهره مرد رمانتيك و
آرام جامعه مدرن كه شايد با پيش بند آشپزخانه مشغول شستن ظرف باشد-نسبت به مرد خشن سنتي با سبيل و صداي كلفت كه برتري مردانه اش را عربده ميكشيد . و نيز سرايت اين فرهنگاز خانواده به ابعاد جديد ارتباطات اجتماعي به موازات حركت جامعه به سوي مدرنيته و افزايش حضور زنان در جامعه
- گرايش به تابو زدايي از فرهنگ زنانه كشورمان. با خلق شخصيت هايي مثبت از زنان بي پروا ، جسور ، مستقل و حتي شايد از ديدي "هرزه " ، كه نا عدالتي ها و حقوق نابرابر جنسي و خودخواهي اخلاقي و احساسي مردانه را تاب نمي آورند و در پي كشف و استقلال هويت خويش ميروند.
و اين اهميت دادن به مشكلات ناشي از نابرابري جنسي در اجتماعمان به زعم من نكته بسيار مثبتي است ، چراكه از معدود جاهايي است كه حتي مخدر شيرين نسبيگرايي و قياس ، در التيام بخشي زخم زنانه اين زمانه بي اثر است